کیان و پمپرز ...
امروز صبح بعد از اینکه از خواب بیدار شدی میخواستم نپیت رو عوض کنم که دیدم فقط یه دونه پمپرز داریم و پمپرزمون تموم شده !!! تو توی بغلم بودی ,با هم رفتیم توی اتاقت و من نشوندمت روی زمین و چهار پایه رو گذاشتم زیر پام و رفتم از بالای کمدت یه بسته پمپرز رو پرت کردم پایین و یهو تو فکر کردی که میخوایم بازی کنیم و حمله کردی به بسته پمپرز و شروع کردی به ذوق کردن ,منم پریدم و دوربین رو آوردم و ... اینم کیان و پمپرزش قربون اون خمیازه ات بشم من ! ...